۳۰۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۴۹۶

اهل همت جنس خواری را به عزت می خرند
خاک راه را از تهیدستان به قیمت می خرند

از کسادی نیشکر انگشت حسرت می مکد
مردم از کام مگس شهد حلاوت می خرند

آه از این افسردگان، فریاد ازین دلمردگان
شمع کافوری پی گرمی صحبت می خرند

با کباب تر نمک را التیام دیگرست
سینه مجروحان به جان شور قیامت می خرند

ناامید از آبروی جبهه خجلت مباش
کاین متاع ناروا را در قیامت می خرند

حج خریدن در دیار عشقبازان رسم نیست
هر که مرد اینجا، برای او شهادت می خرند

گوهر سیراب را صائب درین خاک سیاه
گر به نرخ خاک بفروشی، به نفرت می خرند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.