هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از تشبیه‌های زیبا و تصاویر شاعرانه برای بیان احساسات عمیق و مفاهیم بلند استفاده می‌کند. موضوعات اصلی آن عشق، زیبایی، عدالت، رنج و جستجوی معنوی هستند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی از اشارات فلسفی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۵۱۷

زلف مشکینت دهان شانه پر عنبر کند
سرمه خاموش را چشمت زبان آور کند

آن که می گوید قیامت بر نمی خیزد، کجاست؟
تا در آن مژگان تماشای صف محشر کند

اشتیاق صفحه رخسار شبنم زیب او
دامن گل را به شبنم آتشین بستر کند

از عدالت نیست افکندن در آتش روز حشر
عود خامی را که خون در دیده مجمر کند

سینه خود عالمی چون صبح صیقل داده اند
آفتاب معرفت تا از کجا سر بر کند

رنج باریک است جان را قسمت از تن پروران
چربی پهلوی گوهر رشته را لاغر کند

جان به کوشش برنمی آید ز زندان جهات
رخنه هیهات است زور نقش در ششدر کند

بس که بسته است آسمان سفله کشتی را به خشک
دیدن خورشید ممکن نیست چشمی تر کند

آتش غیرت سراسر می رود در جان خضر
تا مباد از چشمه حیوان کسی لب تر کند

چون نگردد قالب بی جان دل تن پروران؟
کاسه چون افتاد فربه کیسه را لاغر کند

از نگاه تلخ صائب زهر می ریزم بر او
دایه بیدرد در شیرم اگر شکر کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.