۲۰۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۰۴

در گذر از گفتگو تا ساغر هوشت دهند
جنت در بسته از لبهای خاموشت دهند

سرمپیچ از گوشمال آن دو زلف عنبرین
تا لبی خندانتر از صبح بناگوشت دهند

پاره دل را چو عود خام بر آتش گذار
تا پریزاد سخن را سر به آغوشت دهند

تا نگردد خانه زنبور، دل از زخم نیش
نیست ممکن در گلستان جهان نوشت دهند

لنگر تمکین این بزم است بیهوشی ترا
می روی بیرون ازین محفل اگر هوشت دهند

بر تو از گوش گران این وحشت آبادست خوش
زود در فریاد می آیی اگر گوشت دهند

چون نجوشی در خم گردون ز روی اختیار
جوش بیتابی مزن صائب اگر جوشت دهند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.