هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره ناکامی‌ها، انتظارات و ناامیدی‌های زندگی است. او از داغ دل، خجالت، عطش معنوی، و بی‌اعتنایی به ارزش‌های واقعی سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به توکل و ایمان دارد و از نابسامانی‌های روزگار شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۰۷

داغ ناسور مرا گر بر دل صحرا نهند
از خجالت لاله ها بر کوه پا بالا نهند

از لب پیمانه ها خیزد نوای العطش
پنبه مغز مرا گر بر سر مینا نهند

این عزیزانی که من در مصر دولت دیده ام
در ترازو جنس یوسف را به استغنا نهند

کشتی جمعی که دارد از توکل بادبان
بیشتر در غیر موسم روی در دریا نهند

پرتو رویش چنین گر مجلس افروزی کند
زود باشد شمعها سر را به جای پا نهند

غنچه خسبانی که سر پیچیده اند از روزگار
سر چو صائب بر سر زانوی استغنا نهند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.