هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر حالات روحی و عرفانی شاعر است. او از ناتوانی و ضعف خود در برابر تقدیر الهی سخن می‌گوید، از رحمت خداوند به عاجزان یاد می‌کند، و از تاریکی دنیا در چشم خود به دلیل ناپاکی درون می‌نالد. شاعر همچنین به عدل الهی و رهایی از عذاب قبر اشاره می‌کند و از محبت و شناخت خود در قید آن سخن می‌گوید. در پایان، او به بیان هنر و بلاغت خود می‌پردازد و آن را با طوطی و بلبل مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی پیچیده، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۶۲۵

تا عنان اختیار ناقصم در چنگ بود
تا به زانو پایم از خواب گران در سنگ بود

عاجزان را رحمت حق پرده داری می کند
بودم از صیاد ایمن تا شکارم لنگ بود

سرمه خواب گران در چشم پر خون داشتم
بستر و بالین من چون لاله تا از سنگ بود

از صفای سینه در چشمم جهان تاریک شد
دیو یوسف بود تا آیینه ام در زنگ بود

عدل ایزد بر گرفت از من عذاب قبر را
بس که بر من چار دیوار عناصر تنگ بود

بود در قید محبت تا دلم خود را شناخت
از حلاوت این شکر دایم اسیر تنگ بود

آهنم روزی که منزل داشت در دل سنگ را
چون جرس آوازه ام فرسنگ در فرسنگ بود

نیست صائب همچو طوطی قالبی گفتار ما
بلبل ما در حریم بیضه سیر آهنگ بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.