هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر حالات روحی شاعر و دغدغه‌های درونی اوست. او از پریشانی دل، ناامیدی، تشویش و تلاش برای رسیدن به آرزوهای ناممکن سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند عشق، جنون، سکوت و گذر عمر اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همراه با بیان احساسات پیچیده، برای درک و ارتباط بهتر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در درک کامل این مضامین دچار مشکل شوند.

غزل شمارهٔ ۲۶۲۶

از قبول نقش، دل دایم پریشان حال بود
گر غباری داشت این آیینه از تمثال بود

از تهی چشمان گره در کار من امروز نیست
آب کشت من مدام از چشمه غربال بود

از گشاد لب در تشویش واشد بر رخش
در رحم از فکر روزی طفل فارغبال بود

خاک زن در چشم خودبینی که از آب حیات
سد اسکندر همین آیینه اقبال بود

آهوان از تنگ میدانی به من گشتند رام
بس که از شور جنونم دشت مالامال بود

داغ خوش پرگاری من بود خال نوخطان
تا دل سوداییم در حلقه اطفال بود

دل خنک شد تا دهن بستم زحرف نیک و بد
مهر خاموشی تب گفتار را تبخال بود

عمر من شد صرف صائب در تمنای محال
تار و پود هستی من رشته آمال بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.