۲۲۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۴۹

در بیابان خار اگر در پای مجنون می رود
جوی خون از دیده لیلی به هامون می رود

برنمی گردد به ساغر می چو شد جزو بدن
کی ز خاطر یاد آن لبهای میگون می رود؟

گر نه از خلوت شود اسرار حکمت منکشف
چون می نارس چرا در خم فلاطون می رود؟

گردن افرازی به اوج اعتبار از عقل نیست
کرسی دار از ته پا زود بیرون می رود

می شود عالم سیه صائب به چشم مهر و ماه
گر به این دستور آه ما به گردون می رود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.