هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان مفاهیم عرفانی و اخلاقی می‌پردازد. شاعر از مخاطب می‌خواهد که در برابر ناملایمات و وسوسه‌های دنیوی مقاومت کند، از خودخواهی و غرور دوری کند، و به جای ستیز و مقاومت، تسلیم و هماهنگی با اراده الهی را پیشه کند. همچنین، شاعر تأکید می‌کند که انسان باید از زمان و مکان فراتر رود و به حقیقت وجودی خود پی ببرد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، زبان شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۸۶۲

هَله هُش دار که با بی‌خَبَران نَسْتیزی
پیشِ مَستانِ چُنان رَطْلِ گِران، نَسْتیزی

گَر نخواهی که کَمان وارْ اَبَد کَژْمانی
چون کَشَندَت سویِ خود هَمچو کَمان، نَسْتیزی

گَر نخواهی که تو را گُرگِ هوا بَردَرَّد
چون تو را خوانْد سویِ خویش شَبان، نَسْتیزی

عَجَمی وار نگویی تو شَهان را که کِه‌یید؟
چون نِمایَند تو را نَقْش و نشان، نَسْتیزی

از میانِ دل و جانِ تو چو سَر بَر کردند
جانْ به شُکرانه نَهی تو به میان، نَسْتیزی

چو به ظاهر تو سَمِعْنا و اَطَعْنا گفتی
ظاهِر آن گَهْ شود این که به نَهان نَسْتیزی

در گُمانی زِمَعادِ خود و از مَبدَءِ خود
شَوَدَت عین، چو با اهلِ عِیان نَسْتیزی

در تَجَلْی بِنِمایَد دو جهان، چون ذَرّات
گَر شَوی ذَرّه و چون کوهِ گِران نَسْتیزی

زِزمان و زِمکان بازرَهی، گَر تو زِ خود
چو زمان بَرگُذَریّ و چو مکان نَسْتیزی

مَثَلِ چَرخ، تو در گردش و در کار آیی
گَر چو دولاب، تو با آبِ رَوان نَسْتیزی

چون جهان زَهره ندارد که سِتیزَد با شاه
اَللَّهْ اَللَّهْ که تو با شاهِ جهان نَسْتیزی

هم به بغداد رَسی، رویِ خلیفه بینی
گَر کُنی عَزمِ سَفَر، در همدان نَسْتیزی

حیله و زَوْبَعی و شیوه و روبَهْ بازی
راست آید چو تو با شیرِ ژیان نَسْتیزی

هَمچو آیینه شَوی خامُش و گویا تو اگر
همه دل گردی و بر گفتِ زبان نَسْتیزی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.