هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، دانایی، ذکر، طبیعت و تجربه‌های انسانی می‌پردازد. شاعر از نمادهایی مانند خاک، تسبیح، صحرا، یوسف و زلیخا استفاده کرده تا مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی را بیان کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۸۶

هر که می گردد ز اهل ذکر، دانا می شود
خاک چون تسبیح شد بینا و گویا می شود

ضعف بر مجنون من کرده است عالم را وسیع
هر کف خاکی مرا دامان صحرا می شود

هر که شد در عالم انصاف از صاحبدلان
در نظر هر نقطه سهوش سویدا می شود

کف نگردد راهزن غواص گوهر جوی را
چشم عبرت بین کجا محو تماشا می شود؟

دوربین از جامه فانوس یابد فیض شمع
از نسیم پیرهن یعقوب بینا می شود

دست بر دل نه که در بحر پرآشوب جهان
شاهد عجزست هر دستی که بالا می شود

خواب را بر کوهکن تصویر شیرین تلخ کرد
کار چون دلچسب شد خودکار فرما می شود

در کهنسالی جوانیهاست در سر عشق را
یوسف آخر فتنه حسن زلیخا می شود

حسن عالمسوز بیتاب است در ایجاد عشق
شمع چون روشن شود پروانه پیدا می شود

شد خط سبز از لب میگون ساقی دلپذیر
چون رگ تلخی به می پیچد گوارا می شود

حسن زندانی بود در حلقه فرمان عشق
طوق قمری سرو را انگشتر پا می شود

محض دلسوزی است واعظ حرف دوزخ گرزند
زان که در هر جا دهن واکرد سرما می شود!

حلقه ماتم شود بر سرو طوق قمریان
قد موزون تو در گلشن چو پیدا می شود

می گشاید شوق صائب عقده های سخت را
آب گوهر عاقبت واصل به دریا می شود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.