هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به موضوعات مختلفی مانند کنترل نفس، فقر، حرص و آز، غرور، تقدیر، و ارزشهای اخلاقی میپردازد. شاعر با استفاده از استعارهها و تمثیلهای مختلف، به بیان مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی میپردازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و تمثیلها نیاز به تجربه و دانش بیشتری برای درک دارند.
غزل شمارهٔ ۲۷۲۶
نفس سرکش بی ریاضت رهنما کی می شود؟
اژدها فرعون را در کف عصا کی می شود؟
فقر هیهات است گردد جمع با تن پروری
تا پر از شکر بود نی بوریا کی می شود؟
نفس چون مطلق عنان شد قابل اصلاح نیست
سگ چو شد دیوانه دیگر آشنا کی می شود؟
از تهیدستی شکایت می کند بیجا حباب
وصل گوهر جمع با کسب هوا کی می شود؟
در نیام کج نسازد تیغ قد خویش راست
سرفرازی جمع با پشت دو تا کی می شود؟
نیست سیری آتش سوزنده را از خار و خس
حرص را از سیم و زر کم اشتها کی می شود؟
جوشن داودی اینجا شاهراه ناوک است
سخت جانی مانع تیر قضا کی می شود؟
می برد یاد وطن را عزت غربت ز دل
آب چون واصل به گوهر شد جدا کی می شود؟
ابر را دریا به روی تلخ از سروا نکرد
چین ابرو مانع حرص گداکی می شود؟
با زمین گیران غفلت گفتگو بی حاصل است
این ره خوابیده بیدار از دراکی می شود؟
یک صدف می باشد از چندین صدف صاحب گهر
هر که را دستی است، از اهل دعا کی می شود؟
از نصیحت مست را هشیار کردن مشکل است
شور دریا کم به سعی ناخدا کی می شود؟
نعل دولت از سبکسیری است در آتش مدام
دل خنک از سایه بال هماکی می شود؟
حسن آب زندگی از موج می گردد زیاد
لعل جان بخش تو از خط بی صفا کی می شود؟
نیست صائب هر که را از شوق در سر آتشی
خار صحرا، خواب مخمل زیرپا کی می شود؟
اژدها فرعون را در کف عصا کی می شود؟
فقر هیهات است گردد جمع با تن پروری
تا پر از شکر بود نی بوریا کی می شود؟
نفس چون مطلق عنان شد قابل اصلاح نیست
سگ چو شد دیوانه دیگر آشنا کی می شود؟
از تهیدستی شکایت می کند بیجا حباب
وصل گوهر جمع با کسب هوا کی می شود؟
در نیام کج نسازد تیغ قد خویش راست
سرفرازی جمع با پشت دو تا کی می شود؟
نیست سیری آتش سوزنده را از خار و خس
حرص را از سیم و زر کم اشتها کی می شود؟
جوشن داودی اینجا شاهراه ناوک است
سخت جانی مانع تیر قضا کی می شود؟
می برد یاد وطن را عزت غربت ز دل
آب چون واصل به گوهر شد جدا کی می شود؟
ابر را دریا به روی تلخ از سروا نکرد
چین ابرو مانع حرص گداکی می شود؟
با زمین گیران غفلت گفتگو بی حاصل است
این ره خوابیده بیدار از دراکی می شود؟
یک صدف می باشد از چندین صدف صاحب گهر
هر که را دستی است، از اهل دعا کی می شود؟
از نصیحت مست را هشیار کردن مشکل است
شور دریا کم به سعی ناخدا کی می شود؟
نعل دولت از سبکسیری است در آتش مدام
دل خنک از سایه بال هماکی می شود؟
حسن آب زندگی از موج می گردد زیاد
لعل جان بخش تو از خط بی صفا کی می شود؟
نیست صائب هر که را از شوق در سر آتشی
خار صحرا، خواب مخمل زیرپا کی می شود؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.