۲۳۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۷۴۱

راز ما را ناله شبگیر بیرون می دهد
شورش دیوانه را زنجیر بیرون می دهد

نیست از سنگین دلیها گر نگریم در وداع
زخم تیغ تیز خون را دیر بیرون می دهد

شکر می گردد شکایت بر زبان عاشقان
می خورد خون، جوهر این شمشیر بیرون می دهد

دایه هر خونی که از بدخویی طفلان خورد
از محبت در لباس شیر بیرون می دهد

می شود صائب چو گل از آتش خجلت کباب
خنده را هرکس که بی تدبیر بیرون می دهد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.