هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به موضوعات عشق الهی، وحدت وجود، و رهایی از دغدغههای مادی میپردازد. شاعر از دیدار با معشوق الهی و شادی ناشی از آن سخن میگوید و تأکید میکند که همه چیز در جهان به سوی او بازمیگردد. همچنین، از رهایی از خیالات بیهوده و رسیدن به حقیقت وجودی سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۸۷۰
ای دریغا، دَرِ این خانه دَمی بُگْشودی
مونِسِ خویشْ بِدیدی، دلِ هر موجودی
چَشمِ یعقوب به دیدارِ پسر شاد شُدی
ساقیِ وصل، شرابِ صَمَدی پیمودی
رو نِمودی که مَنَم شاهِدِ تو، باکْ مَدار
از زیانْ هیچ مَیَندیش، چو دیدی سودی
هیچ کَس رَشک نَبُردی که فُلان دست بِبُرد
هر کسی در چَمَنِ روح، به کامْ آسودی
نیست روزی که سپاهِ شَبَش آرَد غارت
نیست دینار و دِرَم، یا هَوَسِ مَعْدودی
حاجَتَت نیست که یادِ طَرَبِ کُهنه کُنی
کِی بُوَد در خُضَرِ خُلْد، غَمِ اَمْرودی؟
صد هزاران گِرِهِ جمع شُده بر دلِ ما
از نَصیبِ کَرَمَش آب شُدی، بُگْشودی
صورتِ حَشْوِ خیالات، رَهِ ما بَستند
تیغِ خورشیدِ رُخَش، خُفیه شُده در خودی
طالِبِ جُمله وِیْ است و لَقَبَش مَطْلوبی
عابِدِ جُمله وِیْ است و لَقَبَش مَعْبودی
خادم و موذنِ این مسجدِ تَنْ جانِ شماست
ساجِدی گشته نَهان، در صِفَتِ مَسْجودی
ای اَیازَت دل و جان، شَمسِ حَقِ تبریزی
نیست در هر دو جهان، چون تو شَهِ مَحْمودی
مونِسِ خویشْ بِدیدی، دلِ هر موجودی
چَشمِ یعقوب به دیدارِ پسر شاد شُدی
ساقیِ وصل، شرابِ صَمَدی پیمودی
رو نِمودی که مَنَم شاهِدِ تو، باکْ مَدار
از زیانْ هیچ مَیَندیش، چو دیدی سودی
هیچ کَس رَشک نَبُردی که فُلان دست بِبُرد
هر کسی در چَمَنِ روح، به کامْ آسودی
نیست روزی که سپاهِ شَبَش آرَد غارت
نیست دینار و دِرَم، یا هَوَسِ مَعْدودی
حاجَتَت نیست که یادِ طَرَبِ کُهنه کُنی
کِی بُوَد در خُضَرِ خُلْد، غَمِ اَمْرودی؟
صد هزاران گِرِهِ جمع شُده بر دلِ ما
از نَصیبِ کَرَمَش آب شُدی، بُگْشودی
صورتِ حَشْوِ خیالات، رَهِ ما بَستند
تیغِ خورشیدِ رُخَش، خُفیه شُده در خودی
طالِبِ جُمله وِیْ است و لَقَبَش مَطْلوبی
عابِدِ جُمله وِیْ است و لَقَبَش مَعْبودی
خادم و موذنِ این مسجدِ تَنْ جانِ شماست
ساجِدی گشته نَهان، در صِفَتِ مَسْجودی
ای اَیازَت دل و جان، شَمسِ حَقِ تبریزی
نیست در هر دو جهان، چون تو شَهِ مَحْمودی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.