هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به یار خود سخن می‌گوید و از جدایی و فاصله‌های میان خود و معشوق شکایت می‌کند. شاعر از طبیب و درمان‌های عشق می‌گوید و به ستایش خورشید و شمس تبریزی می‌پردازد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۸۷۱

به دَغَل کِی بِگُزیند دلِ یارم یاری؟
کِی فَریبَد شَهِ طَرّارِ مرا، طَرّاری؟

کِی میانِ من و آن یار بِگُنجَد مویی؟
کِی در آن گُلْشَن و گُلْزار بِخُسپَد ماری؟

عنکبوتی بِتَنَد، پردهٔ اَغْیار شود
هَمچو صِدّیق و مُحمّد، من و او در غاری

گُلِ صد بَرگْ زِرَشکِ رُخِ او جامه دَرید
حالِ گُل چون که چُنین است، چه باشد خاری؟

هم بگویم دو سه بیتی، که ندانی سَر و پاش
لیک بَهرِ دلِ من، ریش بِجُنبان کآری

بس طَبیب است که هُشیار کُند مَجنون را
وین طَبیبَم نَهِلَد در دو جهانْ هُشیاری

آفتابِ رُخِ او را حَشَمِ تیغ زنیم
که نخواهیم به جُز دیدنِ او، اِدْراری

ما چو خورشیدپَرَستیم، بَرین بامْ رَویم
تا نَپوشَد رُخِ خورشید زِما، دیواری

کیست خورشید؟ بگو شَمسِ حَقِ تبریزی
که نگُنجَد صِفَتَش در صُحُفِ گُفتاری
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.