هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از احساسات عمیق، حیرت، جنون، و درد سخن میگوید. شاعر از مفاهیمی مانند طبیعت (نوبهار، گل، شبنم)، عشق و جنون (مجنون)، و درمان دردها (کیمیای صحت) استفاده کرده است. همچنین، اشاراتی به مفاهیم فلسفی و عرفانی مانند صبر، ملامت، و رسیدن به کمال دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژهها و استعارههای بهکاررفته نیاز به دانش ادبی نسبتاً بالایی دارند.
غزل شمارهٔ ۲۷۴۸
ذوق حیرانی به داد چشم خونپالا رسید
سینه خم امن شد از جوش، تا صهبا رسید
رفته بود از رفتن گل شورش ما کم شود
نوبهار خط به فریاد جنون ما رسید
از ملامت شد جنون نارسای ما تمام
شد می پرزور هر سنگی به این مینا رسید
صحبت ما دردمندان کیمیای صحت است
مایه درمان شود هرکس به درد ما رسید
گوی شهرت می توان بردن ز میدان بی طرف
مفت زد مجنون که پیش از ما به این صحرا رسید
گرچه شبنم بود از افتادگان این چمن
از سحرخیزی به خورشید جهان پیما رسید
بیکسان صائب نمی باشند بی فریادرس
کوه قاف آخر به داد وحشت عنقا رسید
سینه خم امن شد از جوش، تا صهبا رسید
رفته بود از رفتن گل شورش ما کم شود
نوبهار خط به فریاد جنون ما رسید
از ملامت شد جنون نارسای ما تمام
شد می پرزور هر سنگی به این مینا رسید
صحبت ما دردمندان کیمیای صحت است
مایه درمان شود هرکس به درد ما رسید
گوی شهرت می توان بردن ز میدان بی طرف
مفت زد مجنون که پیش از ما به این صحرا رسید
گرچه شبنم بود از افتادگان این چمن
از سحرخیزی به خورشید جهان پیما رسید
بیکسان صائب نمی باشند بی فریادرس
کوه قاف آخر به داد وحشت عنقا رسید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.