هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از مفاهیمی مانند عشق، درد، صبر، و غرور سخن می‌گوید. شاعر از عشق بیمارگونه، غیرت، و تأثیرات عمیق احساسات بر انسان صحبت می‌کند. همچنین، از عناصر طبیعت مانند خورشید، بیابان، و آب برای بیان احساسات استفاده شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند درد عشق و غیرت نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.

غزل شمارهٔ ۲۷۹۷

در آن مجلس که از مستی رخت طاقت گداز افتد
اگر خورشید تابان چهره افروزد به گاز افتد

علاج من همان از چشم بیمار تو می آید
کجا درد محبت را مسیحا چاره ساز افتد؟

به دامان غرور آب زمزم گرد ننشیند
اگر صد تشنه از پا در بیابان حجاز افتد

ز زخم خنجر الماس پهلو می کنی خالی
چه خواهی کرد اگر کارت به مژگان دراز افتد؟

هجوم بیقراران تیغ غیرت برنمی تابد
مبادا دیده محمود بر زلف ایاز افتد

عجب نبود کز آن رو آب می گردد دل صائب
هوا چون آتشین شد نخل مومین در گداز افتد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.