هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق، اسارت، رنجهای زندگی و ناپایداری لذات سخن میگوید. شاعر با استفاده از استعارههای مختلف مانند زلف یار، فرنگ، نهنگ و گل، به بیان احساسات عمیق و تجربیات انسانی میپردازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق و استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند اسارت و رنج ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۲۷۹۹
شود خون عاقبت هر دل که زلفش را به چنگ افتد
خلاصی نیست هر کس را که در قید فرنگ افتد
نباشد هیچ نوشی در جهان تلخ بی نیشی
زبند نی، شکر آزاد چون گردد به تنگ افتد
به تمکین خموشی بر نیاید هیچ کج بحثی
که گردد راست قلابی که در کام نهنگ افتد
دل از خط بناگوش تو دارد آنقدر راحت
که طوفان دیده ای را دامن ساحل به چنگ افتد
نباشد تاب غربت نازپروردان گلشن را
که گل بر گوشه دستار زود از آب و رنگ افتد
خلاصی نیست هر کس را که در قید فرنگ افتد
نباشد هیچ نوشی در جهان تلخ بی نیشی
زبند نی، شکر آزاد چون گردد به تنگ افتد
به تمکین خموشی بر نیاید هیچ کج بحثی
که گردد راست قلابی که در کام نهنگ افتد
دل از خط بناگوش تو دارد آنقدر راحت
که طوفان دیده ای را دامن ساحل به چنگ افتد
نباشد تاب غربت نازپروردان گلشن را
که گل بر گوشه دستار زود از آب و رنگ افتد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.