هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به موضوعات مختلفی مانند عشق، آزادی، خرد، و رنجهای انسانی میپردازد. شاعر از استعارهها و تصاویر شاعرانه برای بیان مفاهیم عمیق استفاده میکند، مانند ناتوانی در تغییر برخی حقایق، مقاومت در برابر محدودیتها، و جستجوی معنا در زندگی.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق و استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و محدودیتهای انسانی نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۲۸۳۱
سیه مست غرور از گفتگو هشیار کی گردد؟
ره خوابیده از آواز پا بیدار کی گردد؟
به آب زر نوشتن شعر بد نیکو نمی گردد
حجاب پوچ مغزی طره زر تار کی گردد؟
کف بی مغز نتواند بلنگر کرد دریا را
سر آشفتگان پوشیده از دستار کی گردد؟
نگردد بار بر دل کوه غم آزاد مردان را
خمش از خنده کبک مست در کهسار کی گردد؟
من دیوانه را سنگ ملامت شد پر و بالی
نگردد سیل تا سنگین سبکرفتار کی گردد؟
نشوید باده از دل گرد کلفت دردمندان را
به تردستی رخ آیینه بی زنگار کی گردد؟
زشورش نیست مانع عقده گرداب دریا را
خموشی عشق را مهر لب اظهار کی گردد؟
به قید بندگی آزاده چون راضی کند خود را؟
دل یوسف خنک از گرمی بازار کی گردد؟
نمی اندیشد از زخم زبان هر کس که مجنون شد
به خار و خس مقید سیل بی زنهار کی گردد؟
زتدبیر خرد عشق قوی بازو نیندیشد
زره سد ره این تیغ لنگردار کی گردد؟
در جنت به روی من عبث وا می کند رضوان
زکوثر کم خمار تشنه دیدار کی گردد؟
نمی گردد صف مژگان نگاه شوخ را مانع
حجاب بوی گل خار سر دیوار کی گردد؟
نگردد معنی بیگانه با لفظ آشنا صائب
به افسون رام عاشق آن پری رخسار کی گردد؟
ره خوابیده از آواز پا بیدار کی گردد؟
به آب زر نوشتن شعر بد نیکو نمی گردد
حجاب پوچ مغزی طره زر تار کی گردد؟
کف بی مغز نتواند بلنگر کرد دریا را
سر آشفتگان پوشیده از دستار کی گردد؟
نگردد بار بر دل کوه غم آزاد مردان را
خمش از خنده کبک مست در کهسار کی گردد؟
من دیوانه را سنگ ملامت شد پر و بالی
نگردد سیل تا سنگین سبکرفتار کی گردد؟
نشوید باده از دل گرد کلفت دردمندان را
به تردستی رخ آیینه بی زنگار کی گردد؟
زشورش نیست مانع عقده گرداب دریا را
خموشی عشق را مهر لب اظهار کی گردد؟
به قید بندگی آزاده چون راضی کند خود را؟
دل یوسف خنک از گرمی بازار کی گردد؟
نمی اندیشد از زخم زبان هر کس که مجنون شد
به خار و خس مقید سیل بی زنهار کی گردد؟
زتدبیر خرد عشق قوی بازو نیندیشد
زره سد ره این تیغ لنگردار کی گردد؟
در جنت به روی من عبث وا می کند رضوان
زکوثر کم خمار تشنه دیدار کی گردد؟
نمی گردد صف مژگان نگاه شوخ را مانع
حجاب بوی گل خار سر دیوار کی گردد؟
نگردد معنی بیگانه با لفظ آشنا صائب
به افسون رام عاشق آن پری رخسار کی گردد؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.