هوش مصنوعی: این متن شعری است که از مفاهیم عرفانی و فلسفی سخن می‌گوید. شاعر از باده و مستی به عنوان نمادی برای رهایی از قید و بندهای دنیوی و رسیدن به حقیقت استفاده می‌کند. او از شرم و حیا می‌گوید و از بازگشت دل رفته به سوی خود سخن می‌راند. همچنین، شاعر به ویرانی و گنجی که در آن نهفته است اشاره می‌کند و از مستی و خلسه به عنوان راهی برای درک حقایق عمیق تر یاد می‌کند.
رده سنی: 18+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادهای مستی و باده ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۸۸۰

به حَق و حُرمَتِ آن کِه هَمگان را جانی
قَدَحی پُر کُن از آن که صِفَتَش می‌دانی

همه را زیر و زَبَر کُن، نه زَبَر مان و نه زیر
تا بدانند که امروز در این میدانی

آتشِ باده بِزَن در بُنهٔ شَرم و حَیا
دلِ مَستان بِگِرفت از طَرَبِ پنهانی

وَقتِ آن شُد که دلِ رفته به ما بازآری
عقل‌ها را چو کبوتربَچِگانْ پَرّانی

نُکته می‌گویی در حَلقهٔ مَستانِ خَراب
خوش بُوَد گنج که دَرتابَد در ویرانی

میِ جوشیده بَرین سوختگانْ گَردان کُن
پیشِ خامانْ بِنِه آن قَلْیه و آن بورانی

چه شُدم من؟ تو بگو هم که چه دانم شده‌ام
کِی بگوید لبِ تو، حرفِ بدین آسانی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.