هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق، رنج‌های عاشقانه، و ناملایمات زندگی سخن می‌گوید. او از جفاهای معشوق، گرسنگی، تهدیدها، و دردهای عشق شکایت می‌کند و با استفاده از استعاره‌های مختلف، احساسات خود را بیان می‌کند. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند مرگ، ترس، و امید اشاره می‌کند و از زبان شاعرانه برای انتقال این مفاهیم استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق و استعاره‌های پیچیده‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعاتی مانند رنج‌های عاشقانه و مرگ نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۲۸۸۱

گَر تو ما را به جَفایِ صَنَمان تَرسانی
شِکَمِ گُرسَنِگان را، تو به نان تَرسانی

وَرْبه دُشنامِ بُتَم آیی و تَهدید دَهی
مُردگان را بِنِشانیّ و به جان تَرسانی

وَرْبه مَجنون سَقَطی از لبِ لیلی آری
هَمچو مَخْمورکِش از رَطْلِ گِران تَرسانی

من که چون دیگِ پُر آتش، زِ تَبِش خُشک لَبَم
گوشِ آنم کِمْ از آن چَرب زبان تَرسانی

گُرگِ هِجْران پیِ من کرد و مرا تَنگ آوَرْد
گُرگ تَرسَد نه من، اَرْتو به شَبان تَرسانی

باده‌یی گَر تو زِتَلْخیِّ وِیْ‌اَم بیم دَهی
ساده‌یی گَر مگسان را تو به خوان تَرسانی

پاک بازَنَد و مُقامِر که درین جا جمع‌اند
نیست تاجر که تو او را به زیان تَرسانی

چون خیالاتْ لَطیفَند، نه خونند و نه گوشت
که تو تیری بِزَنی، یا به کَمان تَرسانی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.