هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، به زیبایی‌های معشوق و تأثیرات عمیق او بر جهان و اطرافیان می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، نشان می‌دهد که حضور معشوق چگونه تاریکی‌ها را به نور، سختی‌ها را به آسانی و غم‌ها را به شادی تبدیل می‌کند. او از معشوق می‌خواهد که به حال دل‌های شکسته رحم کند و آن‌ها را با عشق خود روشن سازد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و شناخت ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۸۶۱

نشان یوسف گم گشته پیدا از تو می گردد
چراغ دیده یعقوب بینا از تو می گردد

تو چون در جلوه آیی از که می آید عنا نداری؟
که کوه طور در دامان صحرا از تو می گردد

فریبنده است چندان شیوه های چشم مخمورت
که بی تکلیف، زاهد باده پیما از تو می گردد

دل صد پاره ما را به داغ عشق روشن کن
که ذرات جهان خورشید سیما از تو می گردد

ترا هر کس که دارد از غم دنیا چه غم دارد؟
که چون می تلخی عالم گوارا از تو می گردد

به خورشید جهانتاب است چشم ذره ها روشن
نبیند روز خوش هر کس که تنها از تو می گردد

ترحم کن به حال بلبلان از گلستان مگذر
که گلهای چمن یکدست رعنا از تو می گردد

جدایی نیست چون تسبیح از هم خاکساران را
دل ما را به دست آور که دلها از تو می گردد

مزن مهر خموشی بر لب حرف آفرین صائب
که هر جا عندلیبی هست گویا از تو می گردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.