هوش مصنوعی:
شاعر در این ابیات از دردهای عاطفی و زخمهای کهنه خود میگوید که با وجود تیغهای جدید، هنوز بهبود نیافتهاند. او به ناپایداری دنیا اشاره میکند و از حسن بیاندازه معشوق سخن میگوید. شاعر توصیه میکند که با مردانگی قدم برداریم و از صدق و راستی، حتی نشانههای کوچک نیز ارزشمندند. او از پریشانی و از هم گسیختگی صحبت میکند و در پایان، از صائب میخواهد که از آستان خود دور نشود، چرا که مانند بلبل، آوازهاش در گلستان میپیچد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و کنایههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۸۶۶
مگر قسمت مرا زان تیغ زخمی تازه می گردد؟
که زخم کهنه ام بی بخیه از خمیازه می گردد
بساط پرتو خورشید و مه برچیده خواهد شد
به این دستور اگر حسن تو بی اندازه می گردد
مکن از ماندگی اندیشه، پا مردانه در ره نه
که از صدق طلب سنگ نشان جمازه می گردد
زجمعیت پریشان می شوم، سی پاره را مانم
زهم پاشیدن صحبت مرا شیرازه می گردد
مکن زنهار دور از آستان خویش صائب را
که از بلبل گلستان صاحب آوازه می گردد
که زخم کهنه ام بی بخیه از خمیازه می گردد
بساط پرتو خورشید و مه برچیده خواهد شد
به این دستور اگر حسن تو بی اندازه می گردد
مکن از ماندگی اندیشه، پا مردانه در ره نه
که از صدق طلب سنگ نشان جمازه می گردد
زجمعیت پریشان می شوم، سی پاره را مانم
زهم پاشیدن صحبت مرا شیرازه می گردد
مکن زنهار دور از آستان خویش صائب را
که از بلبل گلستان صاحب آوازه می گردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.