هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی با استفاده از تصاویر طبیعت و استعاره‌های عرفانی، به موضوعاتی مانند عشق، جستجوی معنا، رنج عاشق و زیبایی‌های دنیا می‌پردازد. شاعر با اشاره به گل‌ها، دریا، صحرا و آیینه، احساسات عمیق انسانی و تمایل به فرار از محدودیت‌ها را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بیشتری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود. همچنین، برخی از استعاره‌ها ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۱۸

اگرچه هر گلی زین گلستان جای دگر دارد
بهم غلطیدن گلها تماشای دگر دارد

زکوکو گفتن قمری چنین معلوم می گردد
که نعل طوق در آتش زبالای دگر دارد

زنبض بیقرارش می توان دریافت این معنی
که در مدنظر این موج دریای دگر دارد

در این صحرای پروحشت نفس را راست چون سازد؟
که صید وحشی من رو به صحرای دگر دارد

چرا زین خانه دلگیر بیرون پای نگذارد؟
اگر غیر از دل آن جان جهان جای دگر دارد

اگرچه از تماشا گوهر عبرت به دست افتد
نظر پوشیدن از دنیا تماشای دگر دارد

مرا از مستی سرشار چشم یار روشن شد
که این پیمانه زیر پرده مینای دگر دارد

به حرف و صوت از آیینه چون طوطی نیم قانع
کز آن آیینه سیما دل تمنای دگر دارد

زمن پوشیده با اغیار می گردی، نمی دانی
که از هر داغ، عاشق چشم بینای دگر دارد

به فکر سینه دل در زلف مشکینش کجا افتد؟
که در هر حلقه ای دام تماشای دگر دارد

به سنگ کودکان مجنون از ان تن می دهد صائب
که در کهسار سیل تند غوغای دگر دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.