هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از فروغ فرخزاد، زیبایی و ظرافت عشق را با تصاویر طبیعی مانند گل و گلزار مقایسه می‌کند. شاعر از عشق، پاکی، و تلاش برای رسیدن به کمال سخن می‌گوید و مفاهیمی مانند عرفان، ایمان، و تلاش انسان را در قالب شعر بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی داشته باشد. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و نمادین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۳۰۶۴

فروغ حسن یار از چهره گلزار پیدا شد
درین گلزار آخر یک گل بی خار پیدا شد

زچشم بد خدا آن خط مشکین را نگه دارد
که از هر حلقه اش انگشتر زنهار پیدا شد

سراپا چشم شو تا دامن دولت به دست آری
به خاب ناز رو چون دولت بیدار پیدا شد

محک از کارهای سخت باشد شیرمردان را
به مردم جوهر فرهاد در کهسار پیدا شد

مسلمان می شمردم خویش را، چون شد دلم روشن
ز زیر خرقه ام چون شمع صدزنار پیدا شد

مرا صائب به فکر کار عشق انداخت بیکاری
عجب کاری برای مردم بیکار پیدا شد!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.