هوش مصنوعی: این متن شعری است که به انتقاد از رفتار فرار و گریز از مسئولیت‌ها و مشکلات می‌پردازد. شاعر از فردی می‌پرسد که چگونه از عاشقان، مصاف، شیران، و حتی از دردها و تهدیدها فرار کرده‌است. او همچنین به این فرد یادآوری می‌کند که فرار از مشکلات و مسئولیت‌ها باعث از دست دادن زندگی و شادی می‌شود و در نهایت او را به سکوت و بی‌نشانی می‌کشاند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۰۴

عاقِبَت از عاشقانْ بُگْریختی
وَزْ مَصافْ ای پَهْلوان بُگْریختی

سویِ شیران حَمله بُردی، هَمچو شیر
هَمچو روبَهْ از میانْ بُگْریختی

قَصدِ بامِ آسْمان می‌داشتی
از میانِ نردبانْ بُگْریختی

تو چگونه دارویی، هر دَرد را
کَزْ صُداعِ این و آنْ بُگْریختی؟

پَس رُویِّ انبیا چون می‌کُنی
چون زِ تَهدیدِ خَسانْ بُگْریختی؟

مُرده رنگیّ و نداری زندگی
مُرده باشی، چون زِ جانْ بُگْریختی

دستْ مُزدِ شادمانی صَبرِ توست
رو که وَقتِ اِمْتِحانْ بُگْریختی

صَبر می‌کُن در حِصارِ غَمْ کُنون
چون زِ بانگ پاسْبانْ بُگْریختی

کِی بِبینی چَشمِ تیرانداز را
چون زِ تیرِ خَرکَمانْ بُگْریختی؟

زَخْمِ تیغ و تیر چون خواهی کَشید؟
چون تو از زَخْمِ زبانْ بُگْریختی

رو خَمُش کُن، بی‌نشانی خامُشی‌ست
پس چرا سویِ نشانْ بُگْریختی؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.