هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است که از بی‌توجهی و بی‌رحمی او رنج می‌برد. شاعر از ناامیدی، درد عشق و آرزوی وصال سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که بدون عشق معشوق، زندگی برایش معنایی ندارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی در شعر وجود دارد که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و درد عشق ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۰۸۳

اگر از خال لب مهر دهان من نخواهی شد
حریف شکوه آتش زبان من نخواهی شد

بگو بی پرده تا بر دل گذارم دست نومیدی
زبیرحمی اگر آرام جان من نخواهی شد

اگر هر موی من گردد زبان شکوه پردازی
نخواهد دل تهی شد تا زبان من نخواهی شد

به جای خط مشکین چون پری گر پر برون آری
خلاص از جذبه آتش عنان من نخواهی شد

زداغ آتشین مگذار خالی خانه دل را
زعارض گر چراغ دودمان من نخواهی شد

چنین گرمی کنی با سینه پر خون من کاوش
حریف دیده دریافشان من نخواهی شد

اگر در برکشم چون موج آب زندگانی را
نخواهم یافتن جان تا تو جان من نخواهی شد

نسیم ناامیدی می دهد بر باد اوراقم
گر از آغوش خود دارالامان من نخواهی شد

زچشم ظالم و مژگان خونریز تو می بارد
که در ایام خط هم مهربان من نخواهی شد

نخواهد پر زبرگ عیش شد چون غنچه دامانم
زعارض تا بهار بی خزان من نخواهی شد

نخواهی یافت صائب رتبه حرف پریشانم
به حرف عشق تا همداستان من نخواهی شد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.