هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، فنا، رنجهای بشری، وحدت وجود، و رابطه انسان با عالم هستی میپردازد. شاعر از مفاهیمی مانند ذوق فنا، درد عشق، بیوفایی، و رهایی از قید و بندهای دنیوی سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۳۰۸۴
گریبان چاکی عشاق از ذوق فنا باشد
الف در سینه گندم زشوق آسیا باشد
چه حاجت دیده بیدار را با رهنما باشد؟
شرر را اولین پرواز معراج فنا باشد
به آهی می توان افلاک را زیر و زبر کردن
در آن کشور که چاک سینه محراب دغا باشد
چسان آید برون از زیر دیوار گرانجانی؟
تن زاری که در ششدر زنقش بوریا باشد
به اندک روی گرمی پشت بر گل می کند شبنم
چرا در آشنایی اینقدر کس بیوفا باشد؟
زبیم آسیا افتاد در دل چاک گندم را
دل ما چون درست از گردش چرخ دعا باشد؟
صفیر جانگدازش سنگ را در ناله می آرد
گرفتاری که معشوقش چو گل در دست و پا باشد
مقوس کرد بار روزی ما آسمانها را
دل آگاه در اندیشه روزی چرا باشد؟
قدم بر جسم خاکی نه، سرافرازی تماشاکن
به این تل چون برآیی آسمان در زیر پا باشد
به دام زاهدان افتادم از همواری ظاهر
ندانستم نیام تیغ این قوم از عصا باشد
به همت هر که بتوان گشودن کار عالم را
گذارد دست اگر بر روی یکدیگر روا باشد
توانی سبز شد در حلقه آزادگان صائب
ترا چون سرو اگر در چار موسم یک قبا باشد
الف در سینه گندم زشوق آسیا باشد
چه حاجت دیده بیدار را با رهنما باشد؟
شرر را اولین پرواز معراج فنا باشد
به آهی می توان افلاک را زیر و زبر کردن
در آن کشور که چاک سینه محراب دغا باشد
چسان آید برون از زیر دیوار گرانجانی؟
تن زاری که در ششدر زنقش بوریا باشد
به اندک روی گرمی پشت بر گل می کند شبنم
چرا در آشنایی اینقدر کس بیوفا باشد؟
زبیم آسیا افتاد در دل چاک گندم را
دل ما چون درست از گردش چرخ دعا باشد؟
صفیر جانگدازش سنگ را در ناله می آرد
گرفتاری که معشوقش چو گل در دست و پا باشد
مقوس کرد بار روزی ما آسمانها را
دل آگاه در اندیشه روزی چرا باشد؟
قدم بر جسم خاکی نه، سرافرازی تماشاکن
به این تل چون برآیی آسمان در زیر پا باشد
به دام زاهدان افتادم از همواری ظاهر
ندانستم نیام تیغ این قوم از عصا باشد
به همت هر که بتوان گشودن کار عالم را
گذارد دست اگر بر روی یکدیگر روا باشد
توانی سبز شد در حلقه آزادگان صائب
ترا چون سرو اگر در چار موسم یک قبا باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.