هوش مصنوعی: این متن شعری است که از دردها و رنج‌های پنهان، نادیده گرفته شدن توسط دیگران، و سختی‌های زندگی سخن می‌گوید. شاعر از بی‌عدالتی، حسادت، و ناملایمات زندگی شکایت دارد و به مفاهیمی مانند تقدیر، عشق، و رنج‌های روحی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۰۹۳

خوشا دردی که از چشم بداندیشان نهان باشد
خوشا چاکی که چون خرما به جیب استخوان باشد

همیشه کاروان را گرد از دنبال می آید
مرا گرد کسادی پیش پیش کاروان باشد

دلش از شکوه من چون چراغ طور می سوزد
چرا کس در شکایت اینقدر آتش زبان باشد؟

حصار خویش کردم سخت جانی را، ندانستم
که شمشیر قضا را جان سخت من فسان باشد

به یک تقصیر سهل از مردم آگاه می رنجم
نظر پوشیدن از بیدار دل خواب گران باشد

تراوش می کند این نکته از بیهوشی مجنون
که سنگ کودکان دیوانه را رطل گران باشد

خزان از دور می بوسد زمین و باز می گردد
در آن گلشن که بلبل صائب آتش زبان باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.