هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، به زیبایی‌های معشوق و رازهای نهفته در عشق و دل‌باختگی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا، مانند مقایسه معشوق با گلستان و باغ ارم، عمق احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند درد عشق و ارزش دردمندان دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۵۵

بهار عارض او را به سامان کس نمی داند
بغیر از رنگ و بویی زین گلستان کس نمی داند

خدا داند چها در پیرهن دارد نگار من
ره باغ ارم را جز سلیمان کس نمی داند

قیاسی می کنند این ساده لوحان از ید بیضا
قماش ساعد سیمین جانان کس نمی داند

تماشای تو دارد بی نیاز از سیر عالم را
در ایام تو راه باغ و بستان کس نمی داند

چه جای لاله رخساران، که در عهد حجاب تو
گل نشکفته را هم پاکدامان کس نمی داند

بود در پرده شب عیشها شب زنده داران را
حضور دل در آن زلف پریشان کس نمی داند

بغیر از چشم بیمارش که دارد گوشه دردی
ز اهل دید، قدر دردمندان کس نمی داند

زبان طوطی نوحرف را آیینه می فهمد
عیار خط بغیر از چشم حیران کس نمی داند

زبان نبض را دست مسیحا خوب می یابد
رگ جان سخن را جز سخندان کس نمی داند

دل خون گشته خود را سراغ از عشق می گیرم
که جز خورشید جای لعل در کان کس نمی داند

زشاهان سخن رس رتبه افکار صائب را
بغیر از شاه والاجاه ایران کس نمی داند

به سیم قلب نستانند خوبان دل زما صائب
درین کشور بهای ماه کنعان کس نمی داند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.