هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعاتی مانند نادیده گرفته شدن ارزش‌های واقعی، ناتوانی در تشخیص خوب و بد، و تفاوت‌های ظاهری و باطنی می‌پردازد. شاعر از تشبیهات مختلفی مانند صدف و گوهر، آیینه و خاکستر، و گل و شمشیر استفاده کرده است تا این مفاهیم را بیان کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها ممکن است برای افراد زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین، برخی از تشبیهات و استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۳۱۵۴

چه شد قدر مرا گر چرخ دون پرور نمی داند؟
صدف از ساده لوحی قیمت گوهر نمی داند

به حاجت حسن هر چیزی شود ظاهر، که آیینه
نگردد تا سیه دل قدر خاکستر نمی داند

در اقلیم تصور نیست از شه تا گدا فرقی
جنون موی سر خود را کم از افسر نمی داند

گل هشیار مغزیهاست فرق نیک و بد از هم
لب شمشیر را مست از لب ساغر نمی داند

دورنگی در بهارستان یکتایی نمی باشد
خزف خود را درین عالم کم از گوهر نمی داند

امل با تلخ و شیرین فکر جنگ و آشتی دارد
مذاق قانع ما حنظل از شکر نمی داند

به درمان دل بیتاب درمانده است مژگانش
زبان این رگ پیچیده را نشتر نمی داند

در آغوش صدف زان قطره گوهر می شود صائب
که در قطع ره مقصود پا از سر نمی داند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.