هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و اخلاقی است که به موضوعاتی مانند آرزوهای بی‌پایان، ناتوانی انسان در رسیدن به کمال، غفلت از حق در پی راحتی‌های دنیوی، اهمیت بینش و تشخیص حق از باطل، و بی‌ثباتی دنیا می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا، خواننده را به تفکر و خودشناسی دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۵۸

زنقش آرزو دل پاک گردیدن نمی داند
امل هر جا بساطی چید بر چیدن نمی داند

تن آسانی دل بیدار را از حق کند غافل
که تا ساکن نگردد پای، خوابیدن نمی داند

غرض از دیده بیناست فرق بیش و کم از هم
چه حاصل از ترازویی که سنجیدن نمی داند؟

گهر سرمایه نخوت نگردد سیر چشمان را
حباب ما زقرب بحر بالیدن نمی داند

مکن ز افسانه خوانی تلخ بر خود خواب شیرین را
که چشم ما به شکر خواب چسبیدن نمی داند

نمی آید بهم دست زرافشان اهل همت را
گل خورشید تابان غنچه گردیدن نمی داند

منه زآسودگی تهمت به دل، کزناتوانیها
به روی بستر این بیمار غلطیدن نمی داند

مپرس احوال دنیای خراب از آخرت جویان
که سیل از شوق دریا پیش پا دیدن نمی داند

قساوت پرده بینایی دل می شود صائب
که چشم آیینه بی زنگار پوشیدن نمی داند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.