هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عمیق، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، تقدیر، و ضعف انسان در برابر عواطف و طبیعت می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند خورشید، لاله، پروانه، سیلاب، و ماهی برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۹۲

گر از نظاره خورشید در چشم آب می آید
زروی لاله رنگش در نظر خوناب می آید

در آن محفل که بی آتش سپند از جای برخیزد
کجا خودداری از پروانه بیتاب می آید؟

ندارد صیدی از من صیدگاه عشق لاغرتر
که از قتلم به چشم جوهر تیغ آب می آید

مگر شد نرم یاقوت لب او از غبار خط؟
که حرف بوسه از دل بر زبان بیتاب می آید

همانا بخت من از نارساییها برون آمد
که بی تکلیف در ویرانه ام سیلاب می آید

دل آگاه در پیری زغفلت بیش می لرزد
که وقت صبح اکثر شبروان را خواب می آید

چو ماهی گر برآرم پر درین دریا عجب نبود
که هر موجی به چشم وحشتم قلاب می آید

چنان نازک شده است از گریه کردن پرده چشمم
که آبم در نظر از پرتو مهتاب می آید

نباشد پرده پوشی تیر کج را چون کمان صائب
کجا زاهد برون از گوشه محراب می آید؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.