هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به بیان عشق و تأثیرات عمیق آن بر روح و روان انسان میپردازد. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد میکند که میتواند جهان را دگرگون کند و انسان را به اوج معنویت برساند. او از عشق به عنوان آتشی یاد میکند که همه چیز را در خود میسوزاند و به خاکستر تبدیل میکند، اما در عین حال، این خاکستر میتواند به دریایی از عشق تبدیل شود. شاعر همچنین به نقش عشق در رسیدن به تجلی الهی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۹۱۹
گَر سَران را بیسَری، دَرواستی
سَرنگونان را سَری دَرواستی
از برایِ شرحِ آتشهایِ غَم
یا زبانی یا دلیْ بَرجاستی
یا شُعاعی زان رُخ مهتابِ او
در شبِ تاریکِ غَم با ماستی
یا کسی دیگر برایِ هَمدَمی
هم ازان رو بیسَر و بیپاسْتی
گَر اثر بودی ازان مَهْ بر زمین
نالهها از آسْمانْ بَرخاستی
وَرْ نه دستِ غیر تَسْتی بر دَهان
راست و چپ، بیاین دَهان، غوغاسْتی
گَر از آن دُر پَرتوی بر دل زَدی
یا به دریا، یا خود او دریاسْتی
وَرنَه غَیرت خاک زد در چَشمِ دل
چَشمه چَشمه سویِ دریاهاسْتی
نیست پَروایِ دو عالَمْ عشق را
وَرْنه زِ الّا هر دو عالَم لاسْتی
عشق را خود خاک باشی، آرزوست
وَرْ نه عاشق بر سَرِ جوزاسْتی
تا چو برف، این هر دو عالَمْ در گُداز
ز آتشِ عشقِ جَحیمْ آساسْتی
اژدَهایِ عشق خوردی جُمله را
گَر عَصا در پَنجهٔ موساسْتی
لُقمهیی کردی دو عالَم را چُنانْک
پیشِ جوعِ کَلْبْ نان یکتاسْتی
پیشِ شَمسُ الدّینِ تبریز آمدی
تا تَجلّیهاش مُسْتوفاسْتی
سَرنگونان را سَری دَرواستی
از برایِ شرحِ آتشهایِ غَم
یا زبانی یا دلیْ بَرجاستی
یا شُعاعی زان رُخ مهتابِ او
در شبِ تاریکِ غَم با ماستی
یا کسی دیگر برایِ هَمدَمی
هم ازان رو بیسَر و بیپاسْتی
گَر اثر بودی ازان مَهْ بر زمین
نالهها از آسْمانْ بَرخاستی
وَرْ نه دستِ غیر تَسْتی بر دَهان
راست و چپ، بیاین دَهان، غوغاسْتی
گَر از آن دُر پَرتوی بر دل زَدی
یا به دریا، یا خود او دریاسْتی
وَرنَه غَیرت خاک زد در چَشمِ دل
چَشمه چَشمه سویِ دریاهاسْتی
نیست پَروایِ دو عالَمْ عشق را
وَرْنه زِ الّا هر دو عالَم لاسْتی
عشق را خود خاک باشی، آرزوست
وَرْ نه عاشق بر سَرِ جوزاسْتی
تا چو برف، این هر دو عالَمْ در گُداز
ز آتشِ عشقِ جَحیمْ آساسْتی
اژدَهایِ عشق خوردی جُمله را
گَر عَصا در پَنجهٔ موساسْتی
لُقمهیی کردی دو عالَم را چُنانْک
پیشِ جوعِ کَلْبْ نان یکتاسْتی
پیشِ شَمسُ الدّینِ تبریز آمدی
تا تَجلّیهاش مُسْتوفاسْتی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.