۲۹۸ بار خوانده شده
گَر سَران را بیسَری، دَرواستی
سَرنگونان را سَری دَرواستی
از برایِ شرحِ آتشهایِ غَم
یا زبانی یا دلیْ بَرجاستی
یا شُعاعی زان رُخ مهتابِ او
در شبِ تاریکِ غَم با ماستی
یا کسی دیگر برایِ هَمدَمی
هم ازان رو بیسَر و بیپاسْتی
گَر اثر بودی ازان مَهْ بر زمین
نالهها از آسْمانْ بَرخاستی
وَرْ نه دستِ غیر تَسْتی بر دَهان
راست و چپ، بیاین دَهان، غوغاسْتی
گَر از آن دُر پَرتوی بر دل زَدی
یا به دریا، یا خود او دریاسْتی
وَرنَه غَیرت خاک زد در چَشمِ دل
چَشمه چَشمه سویِ دریاهاسْتی
نیست پَروایِ دو عالَمْ عشق را
وَرْنه زِ الّا هر دو عالَم لاسْتی
عشق را خود خاک باشی، آرزوست
وَرْ نه عاشق بر سَرِ جوزاسْتی
تا چو برف، این هر دو عالَمْ در گُداز
ز آتشِ عشقِ جَحیمْ آساسْتی
اژدَهایِ عشق خوردی جُمله را
گَر عَصا در پَنجهٔ موساسْتی
لُقمهیی کردی دو عالَم را چُنانْک
پیشِ جوعِ کَلْبْ نان یکتاسْتی
پیشِ شَمسُ الدّینِ تبریز آمدی
تا تَجلّیهاش مُسْتوفاسْتی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
سَرنگونان را سَری دَرواستی
از برایِ شرحِ آتشهایِ غَم
یا زبانی یا دلیْ بَرجاستی
یا شُعاعی زان رُخ مهتابِ او
در شبِ تاریکِ غَم با ماستی
یا کسی دیگر برایِ هَمدَمی
هم ازان رو بیسَر و بیپاسْتی
گَر اثر بودی ازان مَهْ بر زمین
نالهها از آسْمانْ بَرخاستی
وَرْ نه دستِ غیر تَسْتی بر دَهان
راست و چپ، بیاین دَهان، غوغاسْتی
گَر از آن دُر پَرتوی بر دل زَدی
یا به دریا، یا خود او دریاسْتی
وَرنَه غَیرت خاک زد در چَشمِ دل
چَشمه چَشمه سویِ دریاهاسْتی
نیست پَروایِ دو عالَمْ عشق را
وَرْنه زِ الّا هر دو عالَم لاسْتی
عشق را خود خاک باشی، آرزوست
وَرْ نه عاشق بر سَرِ جوزاسْتی
تا چو برف، این هر دو عالَمْ در گُداز
ز آتشِ عشقِ جَحیمْ آساسْتی
اژدَهایِ عشق خوردی جُمله را
گَر عَصا در پَنجهٔ موساسْتی
لُقمهیی کردی دو عالَم را چُنانْک
پیشِ جوعِ کَلْبْ نان یکتاسْتی
پیشِ شَمسُ الدّینِ تبریز آمدی
تا تَجلّیهاش مُسْتوفاسْتی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.