هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به مضامینی مانند عشق، درد، شوق، و جستجوی معنا می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند ابر، شفق، کوه، و دریا برای بیان احساسات عمیق استفاده کرده است. همچنین، مفاهیمی مانند تهیدستی، عرفان، و تنهایی نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و استعاره‌های به‌کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۳۲۵۴

جوهر می ز رگ ابر مثنی گردد
از شفق رنگ می لعل دو بالا گردد

یک زمان پرده ازان روی دل آرا بردار
تا سیه خانه این دشت سویدا گردد

خاکساری است که از درد طلب می پیچد
گردبادی که درین دامن صحرا گردد

شوق اگر عام کند سلسله جنبانی را
کوه چون ریگ روان بادیه پیما گردد

شود از آه پریشان دل خورشید سیاه
خط ز رخسار تو روزی که هویدا گردد

کوهکن را به سخن صورت شیرین نگذاشت
لاف بیکار بود کار چو گویا گردد

نامه تسکین ندهد دیده مشتاقان را
کف محال است که مهر لب دریا گردد

گریه مردم بیدرد شود خرج زمین
این نه سیلی است که پیوسته به دریا گردد

گر بداند چه ثمرهاست تهیدستی را
سرو آواره ز گلزار به یک پا گردد

هرکه صائب شود از باده عرفان سرگرم
همچو خورشید درین دایره تنها گردد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.