هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از تجربهی مستی و عشق الهی سخن میگوید. او از نوشیدن بادهی عشق از دست شهزادهای (شاید اشاره به معشوق یا خداوند) صحبت میکند و توصیف میکند که چگونه جانش در این باده غوطهور شده و به روشنایی و سادگی رسیده است. او زیباییهای بینظیر و مستی عشق را میبیند و از تأثیر این تجربه بر دل و جان خود میگوید. در پایان، شمس تبریزی را به عنوان منبع این دولت و برکت معرفی میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعارههایی مانند باده و مستی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نیاز به توضیح داشته باشد.
غزل شمارهٔ ۲۹۲۳
باد بین اَنْدَر سَرَم از بادهیی
نوش کردم از کَفِ شَهْ زادهیی
جان چو اَنْدَر بادهٔ او غوطه خورْد
بر سَر آمد تابناکی، سادهیی
چَشمِ جان میدید نَقْشی بوالْعَجَب
هر طَرَف زیبا نِگاری، شادهیی
هر دو گامی، مَستِ عشقی خُفتهیی
بر سَرِ او ساقیِ اِستادهیی
زان هَوَس شُد پایِ دلها بَستهیی
زان طَرَب شُد پَرِّ جانْ بُگْشادهیی
نوشْ نوشِ مَستیان، بر عَرش رفت
تا گِرو شُد زُهد را سَجّادهیی
شَمسِ تبریزی سَرِ این دولت است
در نَهانْ او دولتی آمادهیی
نوش کردم از کَفِ شَهْ زادهیی
جان چو اَنْدَر بادهٔ او غوطه خورْد
بر سَر آمد تابناکی، سادهیی
چَشمِ جان میدید نَقْشی بوالْعَجَب
هر طَرَف زیبا نِگاری، شادهیی
هر دو گامی، مَستِ عشقی خُفتهیی
بر سَرِ او ساقیِ اِستادهیی
زان هَوَس شُد پایِ دلها بَستهیی
زان طَرَب شُد پَرِّ جانْ بُگْشادهیی
نوشْ نوشِ مَستیان، بر عَرش رفت
تا گِرو شُد زُهد را سَجّادهیی
شَمسِ تبریزی سَرِ این دولت است
در نَهانْ او دولتی آمادهیی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.