۲۷۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۹۲۳

باد بین اَنْدَر سَرَم از باده‌یی
نوش کردم از کَفِ شَهْ زاده‌یی

جان چو اَنْدَر بادهٔ او غوطه خورْد
بر سَر آمد تابناکی، ساده‌یی

چَشمِ جان می‌دید نَقْشی بوالْعَجَب
هر طَرَف زیبا نِگاری، شاده‌یی

هر دو گامی، مَستِ عشقی خُفته‌یی
بر سَرِ او ساقیِ اِستاده‌یی

زان هَوَس شُد پایِ دل‌ها بَسته‌یی
زان طَرَب شُد پَرِّ جانْ بُگْشاده‌یی

نوشْ نوشِ مَستیان، بر عَرش رفت
تا گِرو شُد زُهد را سَجّاده‌یی

شَمسِ تبریزی سَرِ این دولت است
در نَهانْ او دولتی آماده‌یی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.