هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، به موضوعاتی مانند عشق، گناه، زوال زندگی، و پاکسازی دل می‌پردازد. او از عناصری مانند آیینه، آب، گیسو، و زنگار برای انتقال مفاهیم استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق و استعاره‌های پیچیده این شعر برای درک و لذت بردن، به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۳۲۷۵

از نظر بازی من چشم سخنگو گردد
پرده خواب ز شوخی رم آهو گردد

چون حنا کز سفر هند شود غالیه رنگ
خون دل مشک در آن حلقه گیسو گردد

می شود تیره ز یاد گنه آیینه دل
کز نمی سبزه زنگار به نیرو گردد

کیست هم پله شود با تو که از شرم، گهر
می شود آب که در چشم ترازو گردد

طی شود در نفسی زندگیش همچو حباب
سر هرکس که درین بحر هوا جو گردد

دخل بیجاست گران بر دل ارباب سخن
که دماغ قلم آشفته به یک مو گردد

کاهلی غوطه به زنگار دهد جانها را
بیشتر آب روان سبز درین جو گردد

صیقلی ساز دل تیره خود را صائب
که دورو چون شود این آینه یکرو گردد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.