۳۱۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۹۲۶

گَر در آب و گَر در آتش می‌رَوی
آن نمی‌دانم، بُرو، خَوش می‌رَوی

در رُخَت پیداست وَاللَّهْ رنگِ او
رو، که سویِ یارِ مَهْ وش می‌رَوی

نَقْش‌ها را پُشتِ و پایی می‌زَنی
سویِ نَقْشِ نامُنَقَّش می‌رَوی

ذوقِ جان‌ها می‌زَنَد بر جانِ تو
مَست و دست انداز و سَرکَش می‌رَوی

در پِیِ تو می‌دَوَد اِقْبال، رو
گَر به عَرش و گَر به مَفْرَش می‌رَوی

آن کِه در سَر داری، از سودایِ یار
چه عَجَب گَر تو مُشَوَّش می‌رَوی؟

شَهْ صَلاحُ الدّین بَرآ زین شش جِهَت
گر چه ظاهر اَنْدَرین شش می‌رَوی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.