هوش مصنوعی: این متن به موضوع پنهان‌کاری و آشکار شدن حقیقت درونی افراد می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که هرچند افراد ممکن است رازهای خود را پنهان کنند، اما در نهایت حقیقت درونشان آشکار می‌شود. او از مثال‌هایی مانند درخت که گل یا خارش نمایان است و خفاش که در تاریکی پنهان می‌شود، استفاده می‌کند تا نشان دهد که حتی اگر کسی سعی کند خود را پنهان کند، ماهیت واقعی‌اش در نهایت آشکار خواهد شد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و روانشناختی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. نوجوانان و بزرگسالان به دلیل تجربه بیشتر و درک بهتر از مفاهیم انتزاعی و پیچیده، بهتر می‌توانند با این متن ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۲۹۲۸

آنچه در سینه نَهان می‌داری
دَرنَیابَند، چه می‌پِنْداری

خُفته پِنْداشته‌یی دل‌ها را
که خُدایَت دَهَدا بیداری

هر درخت آنچه که دارد در دل
آن پَدید است، گُلی یا خاری

ای چو خُفّاشْ نَهان گشته زِ روز
تا نَدانَند که تو بیماری

به خدا از هَمگان فاش تَری
گرچه در پیشگَهِ اسراری

پیشِ خورشید هَمان خُفّاشی
گرچه زَانْدیشه چو بوتیماری

چَنگ اگر چه که نَنالَد، دانند
کو چه شکل است به وَقتِ زاری

وَرْ بِنالَد زِ غمی، هم دانند
کو ندارد صِفَتِ هُشیاری
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.