هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با بهره‌گیری از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، جستجوی معنوی، درد و رنج، و ارزش‌های انسانی می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند خورشید، کعبه، خرابات، و طبیعت برای بیان احساسات و تفکرات خود استفاده می‌کند. همچنین، او به نقد ریا و تظاهر در جامعه اشاره می‌کند و ارزش صداقت و عشق واقعی را برجسته می‌سازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۳۲۲

ذره ام چشم به خورشید لقایی دارد
استخوانم سر پیوند همایی دارد

منزل ماست که چون ریگ روان ناپیداست
ور نه هر قافله ای راه به جایی دارد

درد درمان طلبیهاست که بی درمان است
ور نه هر درد که دیدیم دوایی دارد

بحر اگر بر صدف گوهر خود می نازد
دامن بادیه هم آبله پایی دارد

کشش دل به خرابات مرا راهنماست
خانه کعبه اگر قبله نمایی دارد

تهمت دامن آلوده و مجنون، هیهات
این سخن را به کسی گو که قبایی دارد

در صف اهل ریا از همه کس در پیش است
چون علم هر که عصایی و ردایی دارد

مژه بر هم نزد آیینه ز اندیشه چشم
خواب راحت نکند هر که صفایی دارد

بوالهوس شو که ز دستش به زمین نگذارند
هر که چون جام لب بوسه ربایی دارد

طرف فاخته را سرو به بلبل ندهد
هر نوا گوشی و هر گوش نوایی دارد

این که از لغزش مستانه نمی اندیشد
می توان یافت که دل تکیه به جایی دارد

صائب این آن غزل حافظ شیرین سخن است
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.