هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، ندامت، حسرت، و گذر زمان می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند طره، سنبل، گل، و بلبل برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و به مفاهیمی مانند عشق نافرجام، غرور، و ناپایداری زندگی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۳۳۳۷

هر کجا قصه آن طره و کاکل گذرد
موج آشفتگی از دامن سنبل گذرد

که گذشته ازین باغ، که تا دامن حشر
عرق شرم ورق بر ورق گل گذرد

دامنش در گرو خار ندامت ماند
شوخ چشمی که ز عاشق به تغافل گذرد

دامن حسن غیور تو ازان پاکترست
که تمنای تو در خاطر بلبل گذرد

ننهم پای ارادت به حریمی که در او
حرف طول امل و عرض تجمل گذرد

گریه حسرت ما از سر افلاک گذشت
سیل پرزور چو افتد ز سر پل گذرد

کشتی عقل، خراباتی این گرداب است
زهره کیست دلیر از قدح مل گذرد؟

بس که در هر گذری راهزنی پنهان است
رشته از کوچه گوهر به تأمل گذرد

اگر از عمر گرانمایه بیابد مهلت
صائب آن نیست ز کشمیر و ز کابل گذرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.