هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به بیان تلخی‌های زندگی و گذر عمر با رنج و مشقت می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر مختلف مانند عید و نوروز، کنج قناعت، زنبور و شهد، و شب جمعه، احساس ناامیدی و سختی‌های زندگی را به تصویر می‌کشد. در نهایت، او اشاره می‌کند که تنها مرگ است که می‌تواند این تلخی‌ها را به شهد تبدیل کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی درباره زندگی و مرگ است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه شعر ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۳۳۳۹

روز و شب بر من مهجور به تلخی گذرد
عید و نوروز به رنجور به تلخی گذرد

ندهد کنج قناعت به دو عالم قانع
از سر تنگ شکر مور به تلخی گذرد

تلخی و شوری و شیرینی آب از خاک است
عمر در عالم پرشور به تلخی گذرد

زندگی را نبود چاشنیی بی مستی
عمر در باغ به انگور به تلخی گذرد

مال خود را نکند هر که به شیرینی صرف
از سر شهد چو زنبور به تلخی گذرد

روزگار خط شبرنگ به شیرین دهنان
چون شب جمعه به مخمور به تلخی گذرد

راحت و رنج به اندازه هم می باید
شب کوتاه به مزدور به تلخی گذرد

تا به کی در تن خاکی، که شود زیر و زبر
روز ما همچو شب گور به تلخی گذرد؟

تلخی مرگ شود شهد به کامش صائب
هر که زین عالم پرشور به تلخی گذرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.