۲۱۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۳۵۴

حسن روزی که صف آرایی آن مژگان کرد
صف محشر علم شهرت خود پنهان کرد

پیش ازین گر به شکر پسته نهان می کردند
لب نو خط تو در پسته شکر پنهان کرد

نیست ممکن که دگر قامت خود راست کند
هر که را جلوه مستانه او ویران کرد

داد بر باد سر سبز خود از بی مغزی
هر که چون پسته درین بزم لبی خندان کرد

چه ضرورست به تدبیر کنی مشکلتر؟
مشکلی را که به تسلیم توان آسان کرد

بیقراری نتوان برد به دریا از موج
به دوا درد طلب را نتوان درمان کرد

هر که با ابر کرم کرد چو دریا صائب
در حقیقت به همه روی زمین احسان کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.