هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق، ناامیدی و محدودیت‌های بیان احساسات سخن می‌گوید. شاعر از ناتوانی در بیان عواطف خود، نبود خلوت مناسب برای گفتگو و تقابل بین خنده و ناله می‌گوید. همچنین، به وعده‌های عاشقانه و افسانه‌های قدیمی اشاره می‌کند که دیگر قابل باور نیستند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و محدودیت‌های احساسی نیاز به بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۳۳۵۸

دعوی بوسه به آن غنچه دهن نتوان کرد
در میان چون نبود هیچ، سخن نتوان کرد

بس که تقریب پی آب شدن می جوید
نگه گرم به آن سیب ذقن نتوان کرد

خلوتی نیست که خالی ز سخن چین باشد
پیش آیینه درین عهد سخن نتوان کرد

ای که بر آتش گل داشته ای دست از دور
خنده بر ناله مرغان چمن نتوان کرد

دعوی خون من و وعده دلدار یکی است
که به افسون مه و سال کهن نتوان کرد

هر کجا خامه صائب بگشاید سر حرف
سخن از خسرو (و) افکار (حسن) نتوان کرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.