هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از زیبایی‌های طبیعت و احساسات عمیق انسانی سخن می‌گوید. شاعر از عشق، جذابیت معشوق، و تأثیرات عمیق عاطفی صحبت می‌کند و از عناصر طبیعی مانند دریا، گل، و آتش برای بیان احساسات خود استفاده می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و ادبی آن نیاز به درک بالاتری از ادبیات فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۳۷۷

چه تمتع ز لبش دیده حیران گیرد؟
از نمکزار چه مقدار نمکدان گیرد؟

ندهد دست نوازش دل ما را تسکین
دامن بحر کجا پنجه مرجان گیرد؟

سنگ را سرمه کند گرمی نقش قدمش
جذبه شوق تو آن را که گریبان گیرد

خضر چون آب ز عمر ابدی می گذرد
تاز شمشیر تو یک زخم نمایان گیرد

اگر از جلوه کند زیر و زبر عالم را
کیست تا دامن آن سرو خرامان گیرد؟

چون شود نکهت گل را چمن آرا مانع؟
گر به گل رخنه دیوار گلستان گیرد

باده در مردم بی مغز اثر بیش کند
طرفه شوری است چو آتش به نیستان گیرد

خرده بینان نگذارند به حرفش انگشت
مور را گر به کف دست سلیمان گیرد

کار خس نیست عنانداری آتش صائب
زهره کیست سر راه به جانان گیرد؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.