هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق، رنج‌های عاشقانه و فداکاری در راه معشوق می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند یعقوب، شمع و پروانه، به توصیف حالات عاشقانه و اشک‌های ناشی از فراق می‌پردازد. همچنین، اشاره‌هایی به صبر و استقامت در برابر سختی‌ها و ارزش گفتار و حیات ابدی دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و فراق نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل دارد.

غزل شمارهٔ ۳۳۸۵

آن کسی چشم و چراغ است نظر بازان را
که چو یعقوب درین کار نظر می بازد

نیست امروز نظر بازی صائب با اشک
عمرها رفت که با گریه نظر می بازد

چه عجب دل اگر از شوق جگر می بازد؟
نقد جان را به سر شعله شرر می بازد

پیش ما سوخته جانان که نظر می بازیم
حرف پروانه مگویید که پر می بازد

پاس گفتار نگهبان حیات ابدست
شمع از تیز زبانی است که سر می بازد

چون ز فرهاد نگیرم سند جان سختی؟
من که از تاب غمم کوه کمر می بازد

نتوان همچو خضر آب به تنهایی خورد
تشنه ما به لب بحر جگر می بازد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.