هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، بیانگر درد دل و عشق بیپاسخ است. شاعر از نگاه معشوق و تأثیر عمیق آن بر روح و روان سخن میگوید و از بیتوجهی و تغافل معشوق شکایت دارد. ابیات پر از استعاره و کنایههای زیبا هستند که احساسات عمیق شاعر را نشان میدهند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۳۳۹۰
بر ز نخدان تو هرکس که نگاه اندازد
گر بود خضر، دل خویش به چاه اندازد
گرد بر دامن دریای کرم ننشیند
ابر اگر سایه رحمت به گیاه اندازد
عقده مشکل ما را به نسیمی دریاب
تا به کی آه به اشک، اشک به آه اندازد؟
در گذر از سر نظاره آن قد بلند
کاین تماشا ز سر چرخ کلاه اندازد
دور باش مژه از هر دو طرف استاده است
زهره کیست بر آن چشم نگاه اندازد؟
شکوه در دل گره و جرأت گفتارم نیست
مگر این سلسله را اشک به راه اندازد
صائب از درد تغافل دل اگر خون گردد
به ازان است کسی رو به نگاه اندازد
گر بود خضر، دل خویش به چاه اندازد
گرد بر دامن دریای کرم ننشیند
ابر اگر سایه رحمت به گیاه اندازد
عقده مشکل ما را به نسیمی دریاب
تا به کی آه به اشک، اشک به آه اندازد؟
در گذر از سر نظاره آن قد بلند
کاین تماشا ز سر چرخ کلاه اندازد
دور باش مژه از هر دو طرف استاده است
زهره کیست بر آن چشم نگاه اندازد؟
شکوه در دل گره و جرأت گفتارم نیست
مگر این سلسله را اشک به راه اندازد
صائب از درد تغافل دل اگر خون گردد
به ازان است کسی رو به نگاه اندازد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.