۲۱۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۳۹۰

بر ز نخدان تو هرکس که نگاه اندازد
گر بود خضر، دل خویش به چاه اندازد

گرد بر دامن دریای کرم ننشیند
ابر اگر سایه رحمت به گیاه اندازد

عقده مشکل ما را به نسیمی دریاب
تا به کی آه به اشک، اشک به آه اندازد؟

در گذر از سر نظاره آن قد بلند
کاین تماشا ز سر چرخ کلاه اندازد

دور باش مژه از هر دو طرف استاده است
زهره کیست بر آن چشم نگاه اندازد؟

شکوه در دل گره و جرأت گفتارم نیست
مگر این سلسله را اشک به راه اندازد

صائب از درد تغافل دل اگر خون گردد
به ازان است کسی رو به نگاه اندازد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.