هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، جدایی، غیرت، و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر از خطی که از چهره معشوق برمی‌خیزد تا غباری که از دل غم‌دیده برخیزد، برای بیان احساسات عمیق خود استفاده می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند خضر و مسیحا دارد و از نمادهایی مانند لاله و اژدها برای تقویت معنا بهره می‌برد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و نمادها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۳۴۰۳

چون خط از چهره آن ماه لقا برخیزد
زنگ از آیینه بینایی ما برخیزد

بر دل از رهگذر خط تو چون خط غبار
ننشسته است غباری که ز جا برخیزد

داغ غیرت به دل خضر و مسیحا سوزد
لاله ای کز سر خاک شهدا برخیزد

در بساطی که گهر گرد یتیمی دارد
چه غبار از دل غم دیده ما برخیزد؟

خضر از سبزه خوابیده گران خیزترست
پیش آن کس که ز شوق تو ز جا برخیزد

من و آن حسن جهانسوز که در محفل او
از سپندی که نسوزند صدا برخیزد

تا نظر واکند از پای فتد چون نرگس
هر که از خاک به امداد عصا برخیزد

راه خوابیده محال است که بیدار شود
اگر از شش جهت آواز درا برخیزد

اژدها را طمع گنج گوارا سازد
از سر راه محال است گدا برخیزد

خامشی تبت وارونه پرگویان است
نیست ممکن که ز یک دست صدا برخیزد

به شتابی گذرم صائب ازین وحشتگاه
که ز هر آبله ام بانگ درا برخیزد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.