۲۲۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۴۰۲

دل اگر از سر اخلاص ز جا برخیزد
خضر چون سبزه ز بوم و بر ما برخیزد

آه اغیار دلیل است به محرومی عشق
از نشان گرد کی از تیر قضا برخیزد؟

فیض بی پرده تمنا کن اگر اهل دلی
چه سعادت ز پر و بال هما برخیزد؟

پیش روشن گهران صحبت ناجنس بلاست
به نمک چون رسد از شعله صدا برخیزد

شکوه از چرخ مکن تا نکند بنیادت
کاین بخاری است کزاو ابر بلا برخیزد

شبنم سوخته اش گریه شادی باشد
لاله ای کز سر خاک شهدا برخیزد

چه امیدست که در عالم نومیدی نیست؟
راه گم کرده ز جا راهنما برخیزد

می کند آب دل سوختگان را صائب
ناله ای کز جگر خامه ما برخیزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.