هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر ناامیدی و یأس شاعر از شرایط زندگی و عشق است. او اشاره می‌کند که هیچ شور و شری از می‌نوشیدن یا همصحبتی‌اش برنمی‌خیزد و عشقش نیز به نتیجه نمی‌رسد. شاعر از بی‌سامانی جهان و ناتوانی در رسیدن به مقصود گلایه می‌کند و به نقش عشق و رنج‌های آن اشاره دارد. در نهایت، او به امید اندکی تسلی از طریق نسیم صبحگاهی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه شعر ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۴۰۶

نه ز می خوردن ما شور و شری برخیزد
نه ز همصحبتی ما ضرری برخیزد

مهر زن بر لب افسوس که سامان جهان
آنقدر نیست که آه از جگری برخیزد

نام بلبل ز هواداری عشق است بلند
ور نه پیداست چه از مشت پری برخیزد

بزم ارباب خرد خوابگه بیخبری است
مگر از مجلس مستان خبری برخیزد

دل سرگشته ما راه به منزل نبرد
گر ز هر نقش قدم راهبری برخیزد

جگر خاک نگردید ز طوفان سیراب
مگر از دیده ما ابر تری برخیزد

تیر اگر در هوس صید شود خاک نشین
به ازان است به بال دگری برخیزد

عشق از خرمن ما دود به افلاک رساند
آنقدر وقت که از جا شرری برخیزد

گو برو ماتم دلمردگی خویش بدار
هر که از خواب به بانگ دگری برخیزد

غنچه ما نفسی می کشد از دل صائب
که به امداد نسیم سحری برخیزد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.