۲۱۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۴۱۰

من که دارم که گلم بر سر بالین ریزد؟
قطره ای چند مگر دیده خونین ریزد

بهله هر گاه کند بر کمرش دست انداز
رشک در سینه من ناخن شاهین ریزد

به امیدی که به آن گوشه دستار رسد
گل زر خود همه در دامن گلچین ریزد

بوی پیراهن یوسف به عبیری نخرد
هر غباری که ازان طره مشکین ریزد

نارسا نیست سر زلف تو در گیرایی
از کمند تو محال است یک چین ریزد

کیست بر صفحه ایام بغیر از صائب؟
کز زبان قلمش معنی رنگین ریزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.