هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر از رنج، تنهایی، و تحول درونی است. شاعر از دردها و سختی‌های زندگی می‌گوید و چگونه این تجربیات او را دگرگون کرده‌اند. او از رهایی از خودی و رسیدن به آزادی معنوی سخن می‌گوید و در نهایت، به آرامش و پذیرش می‌رسد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و تنهایی ممکن است برای خوانندگان جوانتر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۴۲۷

جگر پاره اگر مایده خوانم شد
چشم شور فلک سفله نمکدانم شد

تنگدل داشت پریشانی پرواز مرا
غنچه گشتم، قفس تنگ گلستانم شد

دست شستم ز جهان، آب حیاتم گردید
پا نهادم به هوا، تخت سلیمانم شد

تا درین عالم پرشور نظر کردم باز
تخته مشق دو صد خواب پریشانم شد

خامشی از سگ گیرنده کمینگاه بلاست
نیستم ایمن اگر نفس به فرمانم شد

از خودی بود به من دامن صحرا زندان
رفتم از خویش برون، شهر بیابانم شد

رود نیلم به مکافات عزیزی بخشید
چهره نیلی اگر از سیلی اخوانم شد

کرد از تهمت اگر مصر غبار آلودم
دامن پاک، کلید در زندانم شد

صائب از خامه من سنبل تر می ریزد
تا دل آشفته آن زلف پریشانم شد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.